نفس مامان،محمد نفس مامان،محمد، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

محمد...نوری از خدا

محمد به آرایشگاه میره

سلام به دوستای گلم،خیلی دلم براتون تنگ شده بود،ببخشید از اینکه دیر به دیر پست میزارم،من(مامان فرشته)خیلی این روزا سرم شلوغ شده و نمیتونم زود به زود بیام پیشتون،به هر صورت خیلی دوستون دارم و واقعا دلم براتون خیلی خیلی خیلی تنگ میشه. امروز بالاخره تونستم بابا اسد(بابای محمد)رو راضی کنم که محمد رو ببریم به آرایشگاه تا بلکه سر نی نی ناز رو یکمی بگی نگی سبک کنیم و از اینی که هست خوشکل ترش کنیم،محمد چون خیلی وقت بود که آرایشگاه نرفته بود موهاش بلند شده بود و خودش از دست این موهای بلندش خسته شده بود و میگفت که:مامانی بریم پیش بابابزرگ پارسا(پارسا یدونه)موهامو کوتاه کنه؟می خوام خوشکل بشم،منم بهش میگفتم چچچچچچچچشم عزیزم،فقط ...
22 اسفند 1390

برف اومده...برف

  سلام دوستای گلم،سلام ستاره های آسمون،حالتون چطوره،امیدوارم که همیشه و همه جا خوش و خرم باشید. بررررررررررررف ،برررررررررررررف ،وااااااااااای خدای من برف اومده،چقدر خوشحالم که بالاخره شهرمون ساری بعد از 15 سال برف اومده ،البته چند روز پیش هم برف اومد ولی خیلی نموند و رفت ولی این دفعه برفش موندگار بود و روی زمینو یه خورده سفید کرد،برای ما که بعد از این همه سال تو شهرمون برف نیومده این برف برای ما واقعا برف بود. وقتی که برف میبارید من به نی نی ناز و مهدی جونم گفتم که بچچچچچچچه ها برف اومده بیاین ببینین،این دوتا پت و متا هم سریع اومدن لب پنجره و تا میتونستن یه ...
4 اسفند 1390
1